مکتب حاج قاسم
- چهارشنبه, ۸ دی ۱۴۰۰، ۱۰:۱۷ ق.ظ
در تابستان ۱۳۹۳، به دنبال هک شدن ایمیل نمایندهٔ اقلیم کردستان عراق در ایران، مکاتباتی افشا شد که این مقام باسابقهٔ کرد در تهران را مقابل پرسش رسانهها قرار داد. در این مکاتبات، به یک مقام ایرانی بیش از بقیه اشاره شده بود: قاسم سلیمانی. این نخستین بار بود که یک مقام ارشد حکومت اقلیم کردستان عراق با صراحت و با جزئیات به نقش تعیینکنندهٔ فرماندهی میپرداخت که سالها پیش رسانههای عراق به او لقب «ژنرال بیسایه» داده بودند. در بسیاری از این نامهها از شخص سومی با اسم اختصاری «حاجی» یاد میشود؛ فردی که آقای دباغ در برنامهٔ اخیر تلویزیونیِ خود، او را اینگونه معرفی کرد: «طبیعتاً وقتی اسم سپاه قدس میآید، در رأس آن نام قاسم سلیمانی نیز تداعی میشود؛ او شخصِ اول خاورمیانه است.» امیرعلی حجازی، سرپرست واحد هوافضای سپاه پاسداران، مهرماه ۱۳۹۳ طی گفتگویی تأیید کرد که سلیمانی و ۷۰ نفر از سربازان او به جنگجویان کُرد عراقی کمک کردند و مانع پیشروی داعش شدند.
در مردادماه ۱۳۹۳، سلیمانی نسبت به حملهٔ داعش به اربیل هشدار میدهد. به دنبال یورش داعش در ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، بارزانی از آمریکا و ترکیه تقاضای کمک میکند. دو روز بعد، جنگندههای آمریکایی در اربیل به پرواز درمیآیند. این در حالی است که ۴۸ ساعت قبل از پیوستن جنگندههای آمریکایی به عملیات دفاع از اربیل، یگانی از نیروهای ویژه به فرماندهی سلیمانی و بنا به درخواست شخص بارزانی در کنار پیشمرگان کُرد در حال نبرد با داعش بودند. به دنبال دفع خطر داعش، مسعود بارزانی شخصاً یک نامهٔ تشکر برای ریاستجمهوری ایران با این مضمون فرستاد که ایران بار دیگر در سختترین شرایط به دفاع از اقلیم کردستان عراق برخاستهاست.
با پایان یافتن جنگ ایران و عراق در ۱۳۶۷ ه. ش، لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشخاص مسلح و قاچاقچیان مواد مخدر شد، که از مرزهای شرقی کشور هدایت میشدند. قاسم سلیمانی تا هنگام انتصاب به فرماندهی سپاه قدس، این سمت را عهدهدار بود.
به گفتهٔ علی قاسمی، فرمانده سپاه انصار الرضا استان خراسان جنوبی، وی در برقراری امنیت در مرزهای شرقی از تایباد تا زابل و زاهدان کوشید. امنیت را در جاده بیرجند-قائن و بیرجند-زاهدان برقرار کرد. همچنین راه ارتباطی بیرجند به کرمان در کویر سوزان شهداد را از اشرار پاکسازی کرد.
قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۶، همزمان با اوجگیری طالبان در افغانستان، به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.او با تجربهای که از جنگ داخلی کردستان داشت، گزینهای مناسب بود، چون بنا بود در افغانستانِ عصر طالبان که درگیر جنگهای داخلی بود، وارد عمل شود. از همه مهمتر اینکه سلیمانی در هشت سال جنگ با عراق و نیز مبارزه با باندهای مواد مخدر در مناطق مرزی ایران و افغانستان تا پیش از انتصابش به فرماندهی سپاه قدس، تجربهٔ زیادی اندوخته بود.وی تا پایان عمر در سال ۱۳۹۸ این سمت را عهدهدار بود.
قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده سپاه قدس در امور برخی از کشورهای خاورمیانه، زیر عنوانهایی مانند دفاع از جان مسلمانان، مداخله میکرد؛ ولی از دیدگاه برخی از تحلیلگران این ادعای وی نیز همانند برخی از ادعاهای دیگرش دروغ بوده و بلکه با دفاع از برخی از حاکمان منطقه، باعث کشتار صدها هزار مسلمان (و غیر مسلمان) شدهاست. دستگاه تبلیغاتی حکومت جمهوری اسلامی مانند دستگاه تبلیغاتی رژیم سوریه (بشار اسد) با تمرکز بر جنایات داعش تلاش میکند تا مخاطبان، جنایات بشار اسد و همپیمانانش (جمهوری اسلامی ایران و نیز روسیه) را فراموش کنند
قاسم سلیمانی یکی دو سال پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از طریق سید رضا کامیاب که در ماه رمضان برای تبلیغ از مشهد به کرمان آمده بود و یکی از گردانندگان اصلی راهپیماییها و اعتصابات کرمان بود، جذب نهضت روحالله خمینی شد.کامیاب بعدها سلیمانی را با سیدعلی خامنهای آشنا کرد و در ۷ مرداد ۱۳۶۰ توسط سازمان مجاهدین خلق ترور شد.
سلیمانی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ابتدا در حین ادامه فعالیت در سازمان آب کرمان، به عضویتِ مجموعهای بنام سپاه افتخاری درآمد و سپس با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به این نهاد پیوست. شورای فرماندهی سپاه در کرمان پیش از ۸ خرداد ۱۳۵۸ تشکیل شد و سلیمانی همزمان با کار در سازمان آب، به سپاه پیوست. به گفتهٔ اصغر محمدحسینی حداکثر دوره آموزش آنها ۴۵ روز بودهاست. وی، علیرغم آنکه تا پیش از آن هیچ تجربهٔ نظامی نداشت، به علت عملکرد خوبش به عنوان مربی انتخاب شد. سپس، مدت کوتاهی بعد به همراه جمعی از سپاهیان برای کمک به اداره و حفاظت شهر مهاباد در برابر جدایی طلبان کرد به این شهر فرستاده شد. پس از بازگشت از مهاباد تا شروع جنگ ایران و عراق فرمانده پادگان قدس سپاه کرمان بود.
قاسم سلیمانی (۲۰ اسفند ۱۳۳۵ – ۱۳ دی ۱۳۹۸) دومین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که در ۱۳ دی ۱۳۹۸، هنگام خروج از فرودگاه بینالمللی بغداد در طی عملیات آذرخش کبود به دستور دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، مورد حمله موشک پهپاد نظامی ارتش ایالات متحده قرار گرفت و کشته شد. از جمله پیامدهای مرگ وی حمله به پایگاه هوایی عین الاسد که تحت شعار «انتقام سخت» اتفاق افتاد و سرنگونی پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود
سلیمانی طی جنگ ایران و عراق از فرماندهان عملیاتهای والفجر هشت، کربلای چهار و کربلای پنج بود و چندین بار مجروح شد و پس از آن تا سال ۱۳۷۶، فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بود. او از سال ۱۳۷۶ تا زمان مرگ به عنوان فرمانده در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت میکرد. سپس، در مقام فرمانده نیروی قدس سپاه نقش مهمی در تقویت قدرت نظامی حزبالله لبنان و گروههای مسلح فلسطینی، جنگ افغانستان، تشکیل گروههای شبهنظامی در عراق پس از سرنگونی صدام حسین، سرکوب اعتراضات مردم سوریه و تغییر روند جنگ داخلی سوریه به نفع بشار اسد، همچنین مقابله با داعش در عراق و سوریه داشتهاست. سلیمانی خودش را «سرباز صفر ولایت» مینامید و به عقیده بسیاری، هم در گفتار و هم در عمل نشان داده بود که کاملاً از سید علی خامنهای و سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران پیروی میکند.
سلیمانی تا پیش از حضور آشکار در جنگ علیه داعش در عراق، معمولاً در انظار عمومی ظاهر نمیشد؛ ولی حکومت ایران از زمان حضور او در عراق با انتشار تصاویر متعددش با نیروهای عراقی، شروع به شناساندن چهرهٔ وی کرد. جایگاه سلیمانی بهتدریج به عنوان یکی از محبوبترین شخصیتهای نظام جمهوری اسلامی نزد برخی از مردم ایران اوج گرفت. این در حالی است که برخی از ایرانیان وی را یک «قاتل» میدانند و چندی پس از درگذشت او تصاویر و بنرهای او را پاره کردند یا به آتش کشیدند. گروهی از ایرانیان هم او را یک مهرهٔ مهم در ماشین سرکوب میدانند.سلیمانی به خاطر مشارکت در سرکوب مخالفان بشار اسد از سوی اتحادیه اروپا و به خاطر برنامه اتمی ایران از سوی سازمان ملل تحریم شدهبود و دولت آمریکا هم از سال ۲۰۰۵ وی را به عنوان یک تروریست میشناخت.
ساعاتی پس از انتشار خبر مرگ قاسم سلیمانی، گروهی از شهروندان عراقی در خیابانهای بغداد و اپوزیسیون سوریه در ادلب به شادمانی و پخش شیرینی پرداختند.پس از درگذشت سلیمانی، گروهی از مردم ایران، هندوستان، پاکستان،گروههای اسلامی مالزی،فلسطین،ترکیه،حوثیهای یمن، شیعیان کشمیر، طرفداران حزبالله در لبنان، طرفداران اسد در سوریه و مردم عراق تظاهراتی در محکومیت این اقدام آمریکا و همدردی با سلیمانی برگزار کردند. اجساد قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و سایر مقتولان عملیات آذرخش کبود در بغداد، کاظمین، کربلا و نجف تشییع شد و هزاران نفر از مردم عراق در این مراسم حضور یافتند. سپس اجساد به ایران منتقل شدند و به ترتیب در شهرهای اهواز، مشهد، تهران، قم و کرمان با حضور گسترده مردم تشییع شد، به طوری که در مراسم تشییع در تهران، جمعیت چند میلیونی از مردم گرد آمدند و برخی رسانهها آن را شلوغترین مراسم تشییع جنازه در ایران پس از تشییع سید روحالله خمینی دانستند. سلیمانی در رسانههای بینالمللی، به عنوان «فرماندهٔ سایه» توصیف میشد. این رسانهها از او به عنوان شخصیتی تأثیرگذار در شکلگیری جبهه نبرد علیه داعش و شکست آن یاد میکنند تاحدی که مرگ او را اشتباه ترامپ و خبر خوبی برای جهادیها میدانند،هرچند برخی نقش وی در فروپاشی داعش را بی اساس میدانند.